آنگاه که غرور کسی را له می کنی،
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش
را نشنوی،
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ،
می خواهم بدانم، می خواهم بدانم ...............................
دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی
تا برای خوشبختی خودت دعا کنی
Askim فاطمه خوشبختی من آن زمانی است که شما خوشبخت
باشید دوست داشتم همیشه در کنارت می بودم
اما افسوس که زندگی قصه تلخ جدائیهاست .
ina ro vase ki neveshti?
نه منظورم شما یکی نبودید یه نفر دیگه هست
ey baba
man ke nagooftam ke u ba mani ke
shoma ke mano nemishnasi ke bekhay vase man benevisi ke :))
harfa mizaniaaaaaaaaaaaaaa
سلام جناب آقا رضا
ظاهرا وبلاگ خوبی داری ولی این تصویر اخیر در این پست شایسته نیست. لطفا تصویری دیگر جایگزین کنید. زیرا ....
سلام خوب هستید؟
وبلاگ قشنگیه
سعر می سرایی؟
من دل شکسته هستم
برای یه نفر یه شعر میخوام
برام میسازید؟
سلام رضا جان
آخی چه سوزناک نوشتی این دفعه
اشک نزدیک بود دربیادا
بی خیال ،خودتو ناراحت نکن دیگه
به کلبه منم سر بزن
نگفتی واسه کی بوده ها،؟؟؟؟؟؟
دوست گرامی! برایم نوشته بودی که «رقص هندی را از نماز مادرم بیشتر دوست دارم زیرا....» من هم به بصیرت در عمل احترام یم گذارم می پذیریم که باید امور را با عشق انجام داد ولی یک سوال: تاثیر زهری که با عشق خورده شود با آبی که از روی عادت نوشیده شود چه فرقی با هم دارد؟
دوست گرامی! برایم نوشته بودی که «رقص هندی را از نماز مادرم بیشتر دوست دارم زیرا....» من هم به بصیرت در عمل احترام یم گذارم می پذیریم که باید امور را با عشق انجام داد ولی یک سوال: تاثیر زهری که با عشق خورده شود با آبی که از روی عادت نوشیده شود چه فرقی با هم دارد؟
سلام رضا جان
آپم
یه سر بیا اونورا
سلام
آقا رضا، احیانا این تصویر که خدای نکرده مشکل شرعی نداره!
اشتباه نکنم تصویر 2 تا خانم lez هستن ها! که دارن...!؟
برش دار اخوی!
دکتر دستت درد نکنه اتفاقا تصویرت خیلی قشنگه،یه بیتم از عشق برات میفرسم ماله ابوسعیده میگه: عاشق چو شدی تیغ ب سر باید خورد زهری که رسد همچو شکر باید خورد